سفارش تبلیغ
صبا ویژن


سارا72

با توجه به نزدیک شدن زمان امتحان کنکور چند تا نمونه سؤال برای کنکوریهای عزیر آماده کردم که میدونم 100% تو امتحان امسال میاد:

1- هنگام رفتن تو مستراح اول کدام پا را می‌گذارند؟سوال
الف) پای راست ب) پای چپ ج)هر دو پا د)هیچ کدام

2- هنگام طهارت آفتابه را با کدام دست باید گرفت؟اوه
الف) دست راست ب) دست چپ ج)هر دو دست د)هیچ کدام

3- اگر هنگام خواب عارضه باد شکم حادث شد، حکم آن کدام است؟قهقهه
الف) خواب باطل است ب)خواب چپ است ج)عزر شرعی دارد د)اشکالی ندارد

4- کدام مورد صحیح است؟ابله
الف) همه موارد ب)هیچکدام ج)الف و ب د) ج و د

5- مبحث مدرنیته در دنیای امروز توسط چه شخصیت برجسته‌ای مورد بحث و بررسی قرار گرفته است؟متفکر
الف) حاج آقا حسینی ب)ملا حسنی (امام جمعه ارومیه) ج)هیچکدام د) همه موارد


پاسخ نامه
1-ج 2- ب (توجه داشته باشید که اگر با دست راست گرفته شود ID شما در یاهو مسدود می‌شود) 3- د 4- ب و الف


نوشته شده در سه شنبه 90/10/13ساعت 11:56 صبح توسط سارا نظرات ( ) | |

شاعر زن میگه :

به نام خدایی که زن آفرید
حکیمانه امثال ِ من آفرید

خدایی که اول تو را از گل
و بعداً مرا از خشت آفرید!

برای من انواع گیسو و موی
برای تو قدری چمن آفرید!

مرا شکل طاووس کرد و تو را
شبیه بز و کرگدن آفرید!

به نام خدایی که اعجاز کرد
مرا مثل آهو ختن آفرید

تو را روز اول به همراه من
رها در بهشت عدن آفرید

ولی بعداً آمد و از روی لطف
مرا بی کس و بی وطن آفرید

خدایی که زیر سبیل شما
بلندگو به جای دهن آفرید!

وزیر و وکیل و رئیس ات نمود
مرا خانه داری خفن! آفرید

برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب
شراره، پری، نسترن آفرید

برای من اما فقط یک نفر
براد پیت من را حَسَنْ آفرید!

برایم لباس عروسی کشید
و عمری مرا در کفن آفرید

 


پاسخ شاعر مرد:



به ‌نام خداوند مردآفرین
که بر حسن صنعش هزار آفرین

خدایی که از گِل مرا خلق کرد
چنین عاقل و بالغ و نازنین

خدایی که مردی چو من آفرید
و شد نام وی احسن‌الخالقین

پس از آفرینش به من هدیه داد
مکانی درون بهشت برین

خدایی که از بس مرا خوب ساخت
ندارم نیازی به لاک، همچنین

رژ و ریمل و خط چشم و کرم
تو زیبایی‌ام را طبیعی ببین

دماغ و فک و گونه‌ام کار اوست
نه کار پزشک و پروتز، همین!

نداده مرا عشوه و مکر و ناز
نداده دم مشک من اشک و فین!

مرا ساده و بی‌ریا آفرید
جدا از حسادت و بی‌خشم و کین

زنی از همین سادگی سود برد
به من گفت از آن سیب قرمز بچین

من ساده چیدم از آن تک‌ درخت
و دادم به او سیب چون انگبین

چو وارد نبودم به دوز و کلک
من افتادم از آسمان بر زمین

و البته در این مرا پند بود
که ای مرد پاکیزه و مه‌جبین

تو حرف زنان را از آن گوش گیر
و بیرون بده حرفشان را از این

که زن از همان بدو پیدایشت
نشسته مداوم تو را در کمین!


نوشته شده در شنبه 90/9/26ساعت 10:38 صبح توسط سارا نظرات ( ) | |

مانندهمیشه چشم هایم به در است.

برسفره ما جگرنه.خون جگراست.

ته مانده سفره شمارا آورد!

آری..پدرمورچه کارگر است...


نوشته شده در دوشنبه 90/9/21ساعت 2:43 عصر توسط سارا نظرات ( ) | |

سبیل هایش که دراومد بااون کتی که مامان برایش روبه راه کرده بود توآینه عین بابا شده بود.یه باباکوچولوی بیخیال وخندان.دست که توجیب های کتش کرد خند رو لباش ماسید! پس بابا راست میگفت...جیب هاش خالیه خالی بود..یعنی چی؟.


نوشته شده در شنبه 90/9/19ساعت 7:35 عصر توسط سارا نظرات ( ) | |

وهنوزم که هنوز است غم عشق به پایان نرسیدست....


نوشته شده در شنبه 90/9/19ساعت 10:2 صبح توسط سارا نظرات ( ) | |


:قالبساز: :بهاربیست:

 فال حافظ - قالب وبلاگ